انتشارات یا زهرا
(سلاماللّهعلیها)
صفحه اصلی
عناوین
کتاب عکس
سایر کتب
مجموعه ولایت
مجموعه مدافعان حرم
مجموعه خاطرات شهدا
یادداشتهای خاکی
انقلاب ،جنگ ،صلح
لبیک یا زینب
سلوک ابرار
یاران ناب
حضرت یار
پک نیمجیبی
ورود/عضویت
درباره ما
تماس با ما
عنوان
ف.ل.31
خلاصه
برشی از متن کتاب:
همین الان هم که چهره او یادم میآید، از وضع اسفناکی که داشت، جگرم میسوزد. از شدت خستگی و فعالیت زیاد، چشمهایش از حدقه بیرون زده بود. گونههایش مثل کسی که تمام دندانهایش را کشیده باشد، کاملاً فرو رفته و دیگر ماهیچههای صورتش کار نمیکردند. دهانش به زور باز و بسته میشد و تمام وجودش پر از ناله بود.
او شروع کرد به تشریح اتفاقاتی که از شب گذشته تا آن لحظه افتاده بود. لحنش معجونی از درد و ناله و خستگی داشت. چند بار گفت: «طِفِل امام حسین نیرولاره گالْدولار اُردا!»
داشت صحبت میکرد که یک دفعه خوابش گرفت و صورتش تا نزدیک پایش رسید که بلافاصله بیدار شد و سرش را آورد بالا و ادامه داد: «من پیشبینی کرده بودم که برای عبور از کیسهای و رسیدن به اتوبان به مشکل میخوریم. برای همین، پیشنهاد کردم دو تا گردان از نیروهای کُرد رو بیارن که همهشون متخصص تکتیراندازیان و آتیش حریبه رو خاموش کنن تا نیروها بتونن برسن به جاده. آقایون قرارگاه گفتن ما خودمون این مشکل رو حل میکنیم. الان هیچ کدومشون نیستن!» دوباره سرش افتاد و داشت به زمین میرسید که باز از خواب پرید و چشمهایش را چند بار باز و بسته کرد و حرفش را ادامه داد...
توضیحات
روایتی از زندگی شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشورا در گفتگو با 25 نفر از همرزمان این شهید بزرگوار
عکس
skProduct_8147f52c-88fc-4428-a3d7-9f1de82fa848.jpg
RPrice
1,850,000$
قیمت با تخفیف
1,850,000$
موجودی
1000
پدید آورنده
علی اکبریمزدآبادی
تعداد صفحات
424
نوبت چاپ
دوم
سال انتشار
1402
شمارگان
1100 جلد
شمارگان تا کنون
3300 جلد
شابک
978-622-7956-7-17
قیمت
1850000